این مقاله در ششمین کنگره مجمع عالی علوم انسانی اسلامی با محوریت آسیب های اجتماعی در تاریخ 11 مهرماه 1398 ارائه شد
چکیده:
در این مقاله ضمن برشمردن انواع مواجهههای صورت گرفته در جامعه ایرانی با سرمایههای اجتماعی و معنوی با تأکید بر رافعیتی که این بهرهگیری در رابطه مسائل و آسیبهای اجتماعی دارد به مقایسه نقش بوروکراسی و هیئات عزاداری در رابطه با یکی از منابع مهم مسائل اجتماعی یعنی بدسازمانی اجتماعی پرداختهام. ادعای این مقاله این است که بوروکراسی به این سبب موجد آسیبها و مسائل اجتماعی است که موجب عدم تناسب عقلانیت و فقر اقتضائات عقلانی در بوروکراسی است درحالیکه سازمان هیئت به سبب ابتناء بر عقلانیت اسلامی و ایرانی، تناسبی بیشتر با روحیات و خلقیات مردم ایران داشته است و به همین سبب نهتنها آسیبزا نبوده است بلکه الهامبخش سازمان متناسبتری با جامعه ایرانی است. با عنایت به اینکه احیا و رونق فریضه امربهمعروف و نهی از منکر نقش تعیینکنندهای در پیشگیری از آسیبها و مسائل اجتماعی دارد به نظر میرسد سازمانهای بوروکراتیک بسترها برای بروز منکرات فراهم کردهاند در حالی که هیئات به سبب سازمانی متفاوتی که دارند و با عنایت به محوریت اباعبدالله الحسین (ع) و یارانش و ذکر خصائص قدسی آنان، بهصورت مستقیم و غیرمستقیم پرورشدهنده معروف و بازدارنده از منکر هستند. اگرچه بهصورت فرعی و نه وماً اصالتاً میتوان نمونههایی از خصائص معروف پروری در سازمانهای بوروکراتیک و منکر پروری در سازمان هیئت مشاهده کرد لکن شالوده کلی آنان بهگونهای است که ذکر آن گذشت. مسئله اصلی در این رابطه برداشت بیرویه و غیرگزینشی غیربومی بوده است که موجب شده بیمهریهای فراوانی نسبت به سرمایههای اجتماعی معنوی جامعه صورت پذیرد.
کلیدواژهها: سرمایه اجتماعی و معنوی، بوروکراسی، هیئت عزاداری، عقلانیت ابزاری، عقلانیت اسلامی ایرانی، امربهمعروف و نهی از منکر، نظارت اجتماعی
در روزهای گذشته بخشهایی از بیانات رهبری در حوزه آسیبهای اجتماعی بیان شد. تحلیل شما به عنوان کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی از این بیانات چیست؟
درباره صحبتهای رهبری چند نکته حائز اهمیت است. نخست اینکه ورود رهبری به این حوزه بسیار مهم است زیرا معمولاً مقامات ی در کشور ما رویکرد پنهانکاری را در قبال مشکلات اجتماعی در دستور کار خود قرار میدهند و سعی میکنند درباره این مشکلات، مستقیم ورود نکرده و اظهارنظر نکنند؛ اما شاهدیم که بالاترین مقام معنوی و ی کشور برای حل آسیبهای اجتماعی دیدارهای منظم ترتیب داده و بر این مساله تاکید دارند که این خود حاکی از اهمیت و ضرورت این حوزه است، اما درباره محتوای این جلسه چند نکته اهمیت داشت. اول از همه توجه به برنامههای درازمدت» است. این برنامهها میتواند به بهبود شرایط کمک کند. آنچه شاهد هستیم تکاپوی مسوولان برای یک آمار فوری و مقطعی با رویکرد نمایش کاهش مشکلات» است. در صورتی که ممکن است با اقدامی دفعی برای مدت کوتاهی آمارها تغییر کند ولی در واقع مشکل برطرف نشده است. متاسفانه مسوولان به جای بهبود شرایط و تغییر وضعیت اجتماعی، آمارها را یا به عبارت دیگر تعریف آماری مشکلات را تغییر میدهند. یعنی به جای آنکه مشکل بیکاری حل شود، تعریف بیکاری عوض شده و برخلاف سابق هرکس با چند ساعت کار جز شاغلان محسوب میشود. دستکاری آمارها و بازتعریف آمارها برای نمایش کاهش مشکلات میتواند موجب آسیبهای اجتماعی شود.
یعنی نسبت به آسیبهای اجتماعی با تسامح برخورد میشود؟
بله همینطور است. وقتی مسوولان به جای برخورد با تخممرغ از آن چشمپوشی میکنند، جامعه باید خودش را برای شترها آماده کند. پلیس وظیفه ندارد با ریشسفیدی و تسامح با جرائم برخورد کند بلکه این وظیفه بر دوش گروههای دیگری است ولی همین تسامح موجب میشود بعدها جرائم گستردهتر شده و از طرفی مسوولان به اشتباه تصور کنند جرائم کاهش یافتهاند.
جامعه امروزی در حوزه آسیبهای اجتماعی چه وضعیتی دارد که مسوولان در این سطح به ماجرا ورود میکنند؟
به نظر میرسد آمارهای واقعی و نه ساختگی از برخی کانالها به رهبری ارائه شده و همین آمارها موجب نگرانی ایشان شدهاند. این روزها ما با رشد اعتیاد و حتی ورود گسترده ن و گروههای سنی نوجوان به دنیای اعتیاد روبهروییم. دهها ستاد و مرکز برای مقابله با اعتیاد فعالیت می کنند ولی شاهد هستیم که سن مصرف مواد کاهش یافته و روزبهروز بر معتادان ما افزوده میشود. خشونت، ضرب و جرح در حال عادی شدن است. اینکه یک دختر 12 ساله در منجلاب فحشا گرفتار میشود، یک فاجعه است. عوامل زیادی در این حوزه از نظیر خردهفرهنگها، عوامل اقتصادی، رویکرد آموزشی و. دخیلاند ولی آنچه بیش از دیگران مورد توجه است، گزارشهای خلاف واقع است که حقیقت جامعه ما را کتمان میکنند.
حاشیهنشینی و اعتیاد اصلیترین چالشهایی بود که به گفته وزیر کشور قرار است روی آن تلاشهای بیشتری صورت بگیرد. بحثهای زیادی در حوزه اعتیاد صورت گرفته اما به نظر میرسد جامعه نسبت به حاشیهنشینی دچار یک غفلت است.
بر اساس یکی از تحقیقاتی که سالها پیش دوستان بنده از زندانهای کشور انجام داده بودند، بیشترین جرائم در حاشیه شهرها و کلانشهرها رخ میدهد. البته این مختص به ایران نیست و در اکثر کشورهای جهان عمومیت دارد. چند عامل موجب این معضل شده است. نخست اینکه بسیاری از ساکنان حاشیه شهر، یک مهاجرت را تجربه کردهاند. آنان در محیطی کوچکتر بودهاند که یک نظام محلی کنترلی بر آن حاکم بوده و اگر کسی خطایی میکرد، مردم تا سالها آن را به خاطر داشتند و همین نگاه موجب میشد تا فرد دچار خطا و جرم نشود ولی این جنبه مثبت ماجراست و بعد دیگر ماجرا این است که آن فرد ااماً اخلاقی تربیت نشده و فقط بر اثر محدودیت از خطا دوری میکند و وقتی وارد محیط بزرگتری میشود ممکن است هر خطایی از او سر بزند. حتی در کشورهای خارجی هم شاهدیم که متاسفانه برخی از مهاجران به قول معروف زنجیر پاره میکنند و آنقدر رفتارهای ناهنجار از خود بروز میدهند که حتی صدای مردم بومی کشور میزبان هم بلند میشود. علت دوم تبدیل فقر مطلق به فقر نسبی است. ممکن است فردی در شهر و روستای خود دچار فقر مطلق بوده و از امکانات محروم باشد ولی وقتی به کلانشهرها مهاجرت کرده و خودروهای چندمیلیاردی را مشاهده میکند، دچار فقر نسبی فوقالعاده زیادی میشود. نمایش تجمل و ثروت در شهرهای بزرگ او را به سمت هر خطایی ترغیب میکند. علت سوم میتواند باورهای ایدئولوژیک ما باشد. ما از طریق رسانههای گوناگون، موضوع عدالت را در جامعه برجسته کردهایم و دین را با عدالت میشناسیم و به همین دلیل مردم ما نمیتوانند شاهد ناعدالتی باشند و حساسیت بیشتری روی این ناهنجاری دارند. وقتی مردم چه در حاشیه شهرها و چه در نقاط دیگر شاهد ناعدالتی باشند میزان آسیبپذیری آنان به دلیل همین ناباوری افزایش خواهد داشت.
رهبری در این دیدار بر مشارکت مردمی تاکید ویژهای داشتند. چطور میتوان مردم را برای حل دراز مدت آسیبهای اجتماعی همراه کرد؟
ما برای حل اساسی مشکلات اجتماعی نیازمند یک توسعه پایداریم که با توسعه ی صرف یا توسعه اجتماعی صرف تفاوت دارد. یعنی باید شاهد توسعهای همهجانبه در همه ابعاد و به صورت عادلانه باشیم. امروز امکانات فراوان در کلانشهرها و پایتخت در کنار کمبود امکانات در دیگر نقاط کشور موجب بیشترین مهاجرتها شدهاند. از همه مهمتر توجه به زیباسازی شهر به جای توجه به زیرساختها بر مشکلات ما افزوده است. ما به جای بهبود زیرساختهای شهری شاهد بناهای زیبا در شهر و نهایتاً اتوبانهای زیباییم که هر مخاطبی را به خود جذب میکند ولی وقتی زیرساختها رشد نکرده باشند همین زیبایی با خود حاشیهنشینی، تراکم، خشونت و جرم به همراه دارد. چرا باید برخی از شهرها از آب شرب لولهکشی شده محروم باشند و روزبهروز شاهد نمایش زیبایی کلانشهرها باشیم؟ طبیعی است که باید خود را برای مهاجرت و افزایش جرائم آماده کنیم. از طرف دیگر برنامه درازمدت با برنامه دولتمحور یا حل مشکلات بدون حضور مردم تفاوت دارد. بیاطلاعی و بیحسی مردم نسبت به مشکلات هر تلاش و هزینهای را به شکست منجر خواهد کرد. در منبر، معلم در مدرسه و حتی کاسب در مغازه باید برای حل مشکلات ورود کند. کاسبی که نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت است و سیگارها را در بهترین نقطه ویترین مغازه خود قرار می دهد که بهتر فروش برود و موجب جذب جوانان به دخانیات میشود، هر طرحی برای کاهش اعتیاد را منجر به شکست خواهد کرد. برای آسیب اجتماعی باید مبارزه اجتماعی کرد یعنی باید مردم حساس شوند، دولت طلب مشارکت و مردم را پیشقدم کند. مادر یک معتاد میتواند بهترین راه حل را برای اعتیاد ارائه دهد ولی تلویزیون میگوید مردم، از امروز تصمیم بگیرید ترک کنید! یعنی مردم، اعتیاد اینقدر راحت قابل ترک است که میتوانی هر وقت خواستی ترک کنی! این بهترین تبلیغ برای معتاد شدن است. اگر ورود نظرات آکادمیک و مشارکت مردم همراه نباشد، نمیتوان با آسیبهای اجتماعی برخورد کرد.
علی انتظاری، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در گفت وگو با خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با اشاره به عوامل گسترش گرایش به تجملات و مُدگرایی در جامعه، اظهار کرد: در این مورد عوامل متعددی دخیل اند که یکی از آنها جهانی سازی فرهنگی است، در واقع در جریان این مساله آنچه که به تدریج در اجتماع رخ می دهد اهمیت ظاهر بر باطن و ارجحیت ارتزاق های جسمی بر معنوی است.
وی ادامه داد: اینگونه است که می بینیم افراد گرایش به این مساله پیدا می کنند که ظاهر خودشان را بهتر کنند، در نتیجه شاهد افزایش روزافزون جراحی های زیبایی هستیم که به ویژه در بازه زمانی بیست سال اخیر بیشتر شده است.
استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) گفت: در گذشته افراد به دلیل ویژگی های ظاهری مورد استقبال واقع می شدند، ولی این استقبال به آن حد نبود که فردی بر اساس ظاهر چهره یا زندگی اش قضاوت شود، ملاک باطن انسان ها، ویژگی های اخلاقی و خانوادگی بود که اهمیت می یافت، اما اکنون چنین چیزی را شاهد نیستیم.
این پژوهشگر تصریح کرد: وقتی که جامعه چنین باشد انسان ها فقط می توانند خودشان را در ظاهر نشان دهند. دلیل عمده اش نیز همین جریان جهانی سازی فرهنگی است که در جامعه ما بسیار شدت یافته و گرایش سکولار به نوعی بروز و ظهور یافته که انسان ها بر اثر آن، ظاهر زندگی شان را به رخ یکدیگر می کشند و همین اصل قرار گرفته است.
وی با بیان اینکه گروه های مرجع تاثیر بسزایی در ارزش شدن این رفتارها دارند، ابراز کرد: گروه های مرجع کسانی هستند که سبک زندگی و الگوی های رفتاری شان معیار بقیه افراد جامعه می شود.
انتظاری ابراز کرد: البته توجه داشته باشیم که دو دسته گروه مرجع داریم، یک دسته شبه مدرن هستند مثل سلبریتی ها و ورزشکاران، فرض کنید یک بازیگر یا فوتبالیست معروف اتومبیل آخرین مدل را از فلان کمپانی مشهور خودروسازی می خرد و زیر پایش می اندازد، به هرحال افراد و طرفدارانش اگرچه نمی توانند مانند او باشند ولی تلاش می کنند که خود را شبیه به او کنند.
استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) اضافه کرد: گروه دیگر مرجع، دسته سنتی هستند که ما گرایش به زندگی لوکس را به شکل دیگری میان آنان نیز می بینیم، مثلا مسجد را لوکس می کنند و تجهیزات صوتی شیک می گذارند، گرایش به اشرافی گری به شیوه های مختلفی دیده می شود و در میان قشر مذهبی هم به گونه ای دیگر دیده می شود، این رفتارها در میان جامعه و مردم به عنوان یک الگوی رفتاری به تدریج بروز پیدا می کند و اثرات جالبی هم ندارد چرا که همه مدام در حال رقابت با یکدیگر هستند.
انتظاری در پاسخ به پرسش در مورد اصلاح این گرایشات در جامعه بیان کرد: باید روی دینداری مردم اصلاحاتی شود، دین داری رسمی ما دین داری حقوقی است، حقوق دینی در این سبک مطرح می شود، در حقوق دینی می گویند مرزها کجاست، آیا فلان چیز حلال است یا حرام؟ و مسایلی از این دست ولی با این دید که مثلا فرض کنیم که من یک خانه بزرگ داشته باشم حلال است؟
وی ادامه داد: معتقدم که باید دین داری پر از معنویت و عشق به خدا و دنیاگریزی باشد، اولویت دادن آخرت به دنیا باید محور دینداری شود. دینداری که از آن دنیاپرستی در می آید و به اسم دین، دنیا دنبال می شود یک دینداری انحرافی است. اگر عرفان های کاذب در جامعه ایجاد شده یک دلیل به همین سبک دین داری حقوقی باز می گردد که طی آن نگاه ها به ظاهر دین است.
این جامعه شناس تاکید کرد: غیر از این در جامعه باید فرهنگ کار و تولید افزایش یابد تا دیگر شاهد رفتارهایی نظیر لوکس گرایی های مفرط نباشیم، در حالی این وضعیت در جامعه دیده می شود که مردم کار می کنند تا درآمد و زندگی آبرومند داشته باشند اما به دلیل مشکلاتی نظیر آنچه که ذکر شد، بیشتر تلاش می کنند تا این درآمد را صرف چیزهای غیرضروری کنند.
وی با بیان اینکه ورود این درآمد به چرخه تولید اهمیت دارد، ابراز کرد: وقتی درآمدها هیچ گونه ورودی در حوزه تولید نداشته باشند در نتیجه ناامنی های اقتصادی ایجاد می شود و مصرف زدگی افزایش یافته و مشکلاتی در حوزه سبک زندگی بروز می کند که شاهد آن هستیم.
انتظاری با بیان اینکه اکنون مسابقه ای که میان مردم شکل گرفته مبتنی بر مصرف گرایی است، تصریح کرد: باید این مسابقه را به سمت تولید ببریم، پیش خدا کسی عزیزتر است که آبادگرتر است. اگر ارزش در جامعه ما این باشد که کسی که مولدتر است، ارزشمند تر است در این صورت شرایط متفاوتی را شاهد خواهیم بود.
وی ادامه داد: در این رابطه رسانه ها نقش مهمی را ایفا می کنند، معرفی افراد موفق و تولیدکننده بر جو جامعه اثر بسزایی دارد، وقتی یک کارگر یا کشاورز که در کارگاه کوچک خودش کار و بالاخره تولید می کند را در حد یک دهاتی جا انداخته ایم، طبیعتا حتی آن فرد هم از کار کردن سرد می شود چون به شأن و جایگاه او توجه نمی شود. پس رسانه نقش مهمی دارد.
انتظاری در پایان خاطرنشان کرد: گاهی در تبلیغات تلویزیونی زندگی یک کارمند را می بینیم که مملو از تجملات است، آیا واقعا هر کارمندی می تواند به این سطح از زندگی برسد؟ مشکل ما این است که نظام ارزشی و ساختار رسانه ای مان بیشتر بر پایه مصرف است تا تولید. لذا باید در منابر بر کار و تولید تاکید شود.
منبع: خبرگزاری شبستان
استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه ما الان نظریه اقتصادی برای همراه کردن توسعه و عدالت نداریم، گفت: توسعه وارداتی قطعاً به اختلاف طبقاتی و اشرافی گری منجر می شود.
به گزارش عطنا، نشست اشرافی گری در ایران، چهارشنبه ۱۷ مردادماه با سخنرانی علی انتظاری، استاد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبائی و امیر سیاح، اقتصاددان و مدیر گروه دانش و اقتصاد شبکه یک سیما برگزار شد. (گزارش تصویری)
علی اردشیر انتظاری در ابتدای این نشست گفت: اخلاقیات تأثیر مستقیم بر روی رفتار ما دارند. اما همین اخلاقیات در شرایط اجتماعی پدید می آیند. اشرافیت با مصرف گرایی تفاوت دارد. در اشرافی گری خود مصرف مهم نیست و منزلت آن و تظاهر است که اهمیت دارد. اشرافیت در همه گروه های اجتماعی به نوعی وجود دارد. هر کس تا حد توان خود اشرافی زندگی می کند، اما گاهی آن قدر نیست که به چشم بیاید. یعنی وقتی توانایی خرید برندی را نداریم به سراغ برند کم اهمیت تر می رویم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: برخی از این مسایل تاریخی اند و فراتر از ساختارند. در برخی دوره های تاریخی ما هر کس بیشتر غارت می کرد و آن را به نمایش می گذاشت نشانه برتری بود. این فرهنگ غارت گری هنوز در ما وجود دارد و این طور نیست که تصور کنیم چون انقلاب صورت گرفته پس دیگر فرهنگ غارت گری در مردم از بین رفته است. مشکل اینجاست که روی این موضوع اصلاً کار نکرده ایم. چند پایان نامه و مقاله درباره غارت گری فرهنگی نگاشته شده است؟ گاهی حتی می بینیم که مردم فرهنگ غارت گری را تحسین می کنند. این که کسی پست ها و مناسبی را میان خویشاوندان خود تقسیم کند هم نوعی از غارت گری است.
در ادامه علی انتظاری عنوان کرد: ما زیاد از اسلام صحبت می کنیم اما آن چیزی که عملاً در جامعه کاربرد دارند شعارهای مان نستند بلکه نظریات هستند. پس تا ما اسلام را به نظریه تبدیل نکنیم، فایده ای ندارد. انسان حریص است و تولید را برای خود انجام می دهد. اما در نگاه اسلامی چون انسان حق طلب و خداجو هست می تواند برای خدا تولید کند. این است که در فرهنگ مان مسأله وقف را می بینید. توسعه آمد و خیلی از سنت های ما را به هم ریخت از جمله همین سنت وقف.
وی افزود: توسعه بر اساس لیبرالیسم و نئولیبرالیسم نوشته شده و در آن سود افراد محور است. مثلاً فرض کنید اگر به حساب بانکی شما سودی تعلق نگیرد، شما پول تان را در بانک نمی گذارید. وقتی ما وقف را در قالب نظریه برای جامعه امروزی تعریف نکنیم، عملاً در مقابل نظریات رایج منفعل می شویم. در تعلیم و تربیت نیز باید نظریات مان را وارد کنیم. با نظام آموزش و پرورشی که ما داریم و همان سیستم جوامع غربی است نمی توان انتظار تربیت دینی داشت.
انتظاری سپس با اشاره به این که این نوع تربیت با نیازهای ما مغایرت دارد گفت: در نتیجه این نوع تربیت است که بی عدالتی و اشرافی گری داریم. به عنوان مثال ما این همه جامعه شناس در دانشگاه تربیت می کنیم، اما کجا جامعه ما و نهادهای ما جامعه شناس نیاز دارند؟ توسعه به دلیل عدم تناسب با جامعه ما وضعیتی بیمارگون برای اقتصاد ما به وجود آورده و هر چه از لحاظ اقتصادی رشد کنیم این بیماری وحشتناک تر می شود.
وی سپس اظهار کرد: در یک جلسه ای بودیم و مرحوم حائری شیرازی صحبت می کردند؛ ایشان می گفت توسعه وارداتی ما نسبت مع با عدالت دارد. یا مثالی دیگر می زدند که وقتی ساختمانی را شروع به ساخت می کنید و این ساختمان تراز نیست هر چه جلوتر بروید خطرناک تر می شود و خطر ریزش شدیدتر. مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی و خاتمی در دولتهای خود به دنبال توسعه رفت اما عدالت را زیر پا گذاشت. آقای هم به دنبال عدالت رفت و توسعه را زیر پا گذاشت. نه این که نمی شود هر دو را با هم داشت بلکه باید برایش تئوری پردازی کنیم.
انتظاری با اشاره به این که توسعه به طور طبیعی جامعه را طبقاتی می کند، خاطر نشان کرد: ما الان یک نظریه اقتصادی درباره توسعه همراه با عدالت نداریم. الگوی توسعه وارداتی قطعاً به اختلاف طبقاتی و اشرافی گری منجر می شود.
اردشیر انتظاری در ادامه برنامه اظهار کرد:برای مبارزه با اشرافیت باید به ریشه ها بپردازیم. امام خمینی (ره) در اوج سادگی بود اما حرم امام را در حال حاضر ببینید. حتی حرم امام رضا (ع) در اوج اشرافیت است و اشرافیت در آن موج می زند و حرم را از آن چیزی که باید باشد انداخته ایم. گنبد طلا در گذشته هم بود اما در مجموع یک سادگی ای در حرم وجود داشت. مساجد ما را با مساجد اهل سنت مقایسه کنید. چرا در مساجد را قفل می کنیم؟ چون آن قدر سیستم ها و چیزهای گران قیمت در آن وجود دارد که می ترسیم ببرد. مسجد باید آن قدر ساده باشد که حتی بیاید چیزی در آن بگذارد.
وی افزود: گاهی می گوییم شأن فلان چیز بالاست و باید این گونه باشد. همین کلمه شأن است که اشرافیت ایجاد می کند. مسأله ما دین داری ماست و تا آن را درست نکنیم هیچ چیز درست نمی شود. دین داری رسمی ما دین داری حقوقی است. یعنی چه چیز حلال است و چه چیز حرام و چه چیز مستحب و یا مکروه است. مثلاً می گوییم در رمی جمرات بایداین گونه سنگ را پرتاب کنیم اما نمی گوییم چرا باید سنگ پرتاب کنیم؟یا نمی گوییم که دور هفتم طواف باید به دور عرش خداوند باشد. این می شود که فرد مکه می رود و بر می گردد اما حاجی نمی شود.
اردشیر انتظاری با تأکید بر این که این ها پوسته دین است و دین هسته ای دارد افزود: هسته مرکزی دین را رها کرده ایم و تنها مناسک را نگاه داشته ایم. هسته مرکزی دین ایثار و فداکاری است. اولین پایان نامه ای که بنده راهنمایی کردم درباره فرهنگ کار در کتاب های دبیرستانی بود. کم ترین ارزش های فرهنگ کار در کتاب دین و زندگی بود و بالاترین در کتاب زبان انگلیسی. از نوع دین داری ما اشرافیت در می آید. هر سال رقم های زیادی صرف واردات خودرو های لوکس می کنیم که با این پول ها می شود میلیون ها شغل ایجاد کرد.
وی خاطرنشان کرد: چرا افراد خودروی لوکس سوار می شوند؟ چون وقتی می بینند که برخی ون که ادعای زهد هم دارند خودروی لوکس سوار می شوند می گویند چرا ما استفاده نکنیم؟ سادگی زندگی مقام معظم رهبری را ببینید. اصلاً در ذهن ما نمی آید که مثل او زندگی کنیم. اما ایشان استثنا است. مقداری از ایشان آن طرف تر بروید می بینید که چقدر اوضاع بد است. در حالی که تمام این افراد مناسکی از قبیل نماز، حج و … را به جا می آورند. پس مشکلی در نماز خواندن ما وجود دارد.
انتظاری سپس عنوان کرد: اشرافی گری از فحشا، اعتیاد و طلاق هم بدتر است و برای جامعه بسیار مخرب استو نظم اجتماعی را بر هم می زند. ما باید در دین داری مان تردید کنیم. رمان ملت عشق» را بخوانید؛ خیلی جالب است و کمک می کند که بفهمیم که چه مشکلی در دین داری ما وجود دارد که ممکن است مهم ترین مفاسد از همین دین داری ما بیرون بیاید.
اردشیر انتظاری سپس اظهار داشت:ما تقسیم قوا را با کپی برداری از غرب انجام داده ایم ولی اینکه برخی از ارکان دموکراسی را اغماض کردیم اشتباه استراتژیک است. مسأله اینجاست که مطبوعات از جایگاه لازم در نظام ی ما برخوردار نیستند. هفدهم مردادماه روز خبرنگار است. اگر خبرنگاران ما کارشان را درست انجام دهند خیلی از مشکلات را نخواهیم داشت. ما باید اصلاح ساختاری انجام دهیم تا رومه نگاری و مطبوعات در جای خودش قرار بگیرد. خبرنگاران باید اشرافیت ها و مفاسد را بر ملا کنند. این مسأله در جامعه ما ضعیف است.
وی در ادامه گفت: مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی می گفت مطبوعات باید انتقاد سازنده کنند؛ یعنی بگویند دولت این کارهای مثبت را کرده اما مثلاً در بخش هایی این اشتباهات را داشته است. یادم می آید مرحوم صابری فومنی (گل آقا) این جمله آقای هاشمی را به طنز گرفته بود و گفته بود یعنی باید ساکت شویم. نباید فراموش کنیم که اشرافی گری وتجمل غیر از ی است. ممکن است مالی از ی به دست نیاید اما انسان با آن به سمت تجمل برود.
منبع: خبرگزاری مهر
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه آیین نامهها و مقررات ما عملا ضد عدالت هستند و از این موضوع غافل بودهایم، گفت: رهبران انقلاب به گفتمان انقلاب پایبند نبودند و این موضوع در بسیاری موارد عملا پایبندی به انقلاب اسلامی را به چالش کشیده است؛ عدهای از رهبران انقلاب اسلامی به انقلاب اسلامی خیانت کردهاند.
به گزارش عطنا، نشست گفتمان انقلاب اسلامی؛ چالشها و فرصتها» از ۲۴ تا ۲۸ تیرماه در مجتمع آموزشی و تفریحی کیش مهر فریدون کنار برگزار شد. (گزارش تصویری)
در این نشست تشکیلاتی چهار روزه دکتر علی انتظاری، مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر علیرضا زاکانی، نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی طی دورههای هفتم تا نهم، دکتر ابراهیم برزگر، استاد علوم ی دانشگاه علامه طباطبائی، حجتالاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه، پژوهشگر فلسفه دین و رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، دکتر حسن ملکی، استاد مدیریت و برنامهریزی درسی دانشگاه علامه طباطبائی، دکتر سیدشمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد و دارایی در دولت دهم و استادیار اقتصاد بازرگانی دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر عبدالله گنجی، دانشآموخته دکتری علوم ی دانشگاه علامه طباطبائی و مدیرمسئول رومه جوان به ایراد سخنرانی پرداختند.
علی انتظاری، مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی، در ابتدای این نشست گفت: بحث دغدغه انتقال انقلاب اسلامی در ادامه یک رویکرد، یک دغدغه دیرینه است که باید به آن توجه کرد؛ واقعیت دیگری که باید به آن توجه کنیم، متکثر بودن جوانان است؛ وقتی که ما درباره جوانان با نگاه سنتی بحث میکنیم پیش فرضمان این است که جوانان یکدست هستند و این موضوع در خیلی از مباحث ما مستتر است؛ نوعی نگاه یکدستی داریم، البته این نوع یکدستی در دورههای ما تا حدودی قابل مشاهده بود ولی در نسل های فعلی ما شاهد یکدستی نیستیم و جوانان بسیار متنوع هستند.
وی افزود: در ارتباط با بحث گفتمان انقلاب اسلامی جوانهایی وجود دارند که بسیار انقلابیتر از ما هستند و بعضی دیگر هم با انقلاب اسلامی بسیار زاویه دارند و از جهات مختلف سبک زندگی، در ارتباط با انقلاب اسلامی، ورزشهای انقلابی و با هر مسئله ای یکدستی نمیبینیم.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی در ادامه گفت: یک عامل بسیار مهم در این قضیه تجربیات بسیار متنوعی است که جوانان دارند؛ همچنین خانوادهها جامعهپذیر شده و تحت سیطره رسانهها قرار گرفتهاند برای مثال بعضیها فقط تلویزیون جمهوری اسلامی را دیدند ولی بعضی شاید بسیجی و مسلمان هم باشند و از ماهواره استفاده کنند و تجربیات گستردهای در حوزه رسانهای داشته باشند؛ بنابراین این عوامل باعث میشود که جوانان یکدست نباشند.
انتظاری وضعیت حال را نتیجه عملکرد گذشته دانست و گفت: باید این را بپذیریم و خود انتقادی کنیم؛ ما قطعا مقصر بودهایم و عملکرد گذشته ما بسیار قابل نقد است؛ منظور از ما، مای انقلاب است؛ مای انقلاب در ارتباط با جوانان اشتباهات بسیاری را مرتکب شده که این وضع موجود بوجود آمده است و با چالشهایی در ارتباط با گفتمان انقلاب اسلامی در ارتباط با جوانان روبهرو هستیم.
وی با طرح این سوال که آیا نگران انتقال میراث انقلاب اسلامی هستیم اینکه آیا این جوانان می توانند انقلاب را تداوم دهند یا خیر، گفت: واقعیت دیگری که باید بپذیریم این است که نباید پیشرفتها را نادیده گرفت به این معنا که در انتقاد از خودمان آنقدر جلو نرویم که ثمرات و موفقیتهای انقلاب را نادیده بگیریم.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی افزود: ما در نسلی زندگی میکنیم که کسانی مانند شهید حججی از انقلاب دفاع کردند و وارد مبارزه شدند اینها محصول انقلاب اسلامی و نمونه پیشرفتها و رویشهای انقلاب هستند.
انتظاری گفتمان را مجموعه و دستگاه بینشی دانست که از راه واژگان و گفتارهای نهادینه شده بر ذهنیتها اثر میگذارد و گفت: گفتمانها حتی بر آگاهی یک دوران تاریخی نیز سایه میاندازد بیآنکه کاربران همواره بر این ذهنیت و خصلت تاریخی آن خودآگاه باشند. گفتمان به سبب همان واژگانی که تولید میکند شکافهایی را نیز بوجود میآورد و ثمره انقلاب اسلامی هم به همین سبب دارای یک سری شکافهای جدید است.
وی با بیان اینکه گفتمان انقلاب اسلامی بر یک سری از واژگان استوار است، گفت: نقطه آغازین انقلاب در مبارزه با رژیم طاغوت بر بستر ارزشهای ملی و دینی بود، مجموعهای از واژگان به هم پیوسته انقلاب اسلامی حول یک سری از مفاهیم بود؛ این مفاهیم عبارتند از استقلال، مبارزه با استکبار جهانی، دفاع از محرومان و مستضعفان جهان، امت اسلامی، دفاع از پا ها، مقابله با کوخ نشینی، عدالت و برابری.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی افزود: بعد از انقلاب اسلامی تئوریهای انقلاب تحول و تغییر پیدا کرد بنابراین انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بود نه یک انقلاب ی یا اجتماعی.
انتظاری در ادامه گفت: وقتی جلوتر میرویم گفتمان به روز شده انقلاب بوجود میآید که در این گفتمان جدید محور اصلی مقاومت میشود به این معنا که آن مبارزه با استکبار و مبارزهطلبی به قالب مقاومت تغییر پیدا میکند؛ مفهوم مقاومت در گفتمان انقلاب اسلامی بسیار بنیادین است بنابراین در این قالب از جریانهایی که در این مقاومت سهم دارند دفاع میکند.
وی اظهار کرد: یکی از مفاهیمی که نسبت به گذشته برجسته میشود اسلام ی است و اهمیت دانش، اقتصاد مقاومتی و عامل فرهنگ مفاهیمی هستند که در گفتمان انقلاب اسلامی شنیده میشوند که در شرایط کنونی شکافهایی برمیآید، این مفاهیم را باید با توجه به شکافها بشناسیم.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی گفت: این شکافها و چالشها در جامعه امروز ما عبارتند از عدالت مبتنی بر تهای سوسیالیستی در مقابل عدالت مبتنی بر تهای نئولیبرالی. دانشگرایی در مقابل عوامگرایی که از جانب مدافعان انقلاب دانشگاه را دانشگاه غربزده معرفی میکنند. اقتصاد مقاومتی در مقابل اقتصاد دولتی و ارز. تمدن نوین اسلامی در برابر گفتوگوی تمدنها. جنگ نرم در مقابل توهم توطئه. فرهنگگرایی در مقابل رویکرد مهندسی و حقوق دینی. شایستهسالاری در مقابل آقازادهگرایی یا ژن برتر.
انتظاری تصریح کرد: یکی از عوامل ایجاد این شکافها این است که نظریه در بعد تبیینی و هنجاری ارائه ندادهایم مگر ما درباره بانکها نظریه هنجاری ارائه دادهایم که حالا انتظار بانک اسلامی را داریم؛ حرفهایی را گفتهایم ولی متأسفانه عملا نظریه عدالت نداریم یعنی عدالت در حد حرف است چون درباره عدالت نظریهپردازی نکردهایم و عملا به شعار عدالت اکتفا کردیم.
وی در ادامه گفت: در عمل، مقررات و آیین نامههای ما ضد عدالت هستند و این موضوعی است که از آن غافل بودیم. رهبران انقلاب به گفتمان انقلاب پایبند نبودند و این در بسیاری از موارد عملا پایبندی انقلاب اسلامی را به چالش کشیده است؛ عدهای از رهبران انقلاب اسلامی به انقلاب اسلامی خیانت کردند.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی افزود: غربزدهها میآمدند مفاهیم غربی را بزک دینی و اسلامی میکردند و علما قبول میکردند؛ شبیه همین اتفاق هم بعد از انقلاب اتفاق افتاد که نظریههای غربی با بزک اسلامی به الگو تبدیل شد.
انتظاری با بیان اینکه به جای اینکه تمام انرژیهای مقاومت انقلابی متوجه جهان شود متوجه داخل شده و تغییر جهت داده است، گفت: ما در یک فضای فراملی زندگی میکنیم ولی تمامی تحلیلهای مردم حتی نخبگان در قالب ملی است در صورتی که ما هیچ مسئله ملی نداریم.
وی با اشاره به اینکه مردم مهم هستند اما عملا مردم را در حاشیه گذاشتهایم، گفت: علل عقبنشینی رهبران انقلاب عدم نظریهپردازی درباره شعارهای انقلاب و عدم حساسیت نسبت به نظریه وارداتی و بزک کردن مفاهیم غربی بود؛ کافی است سطح مقیاس جوانان و مردم را از ملی به سمت فراملی سوق دهیم خیلی از قضایا به راحتی حل میشود.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی گفت: اقدامات زیادی در جامعه انجام دادهایم ولی همه اقدامات ما واقعی بوده یعنی ما به احساس و ذهنیت توجه نداشتیم؛ از آزادی مهمتر احساس آزادی است؛ عناصر مفهومی که به جوانان منتقل کردهایم بیشتر سلبی بوده تا ایجابی؛ هر واقعیتی باید در راستای احساس شکل بگیرد که ما از آن غافل بودیم.
انتظاری مشکل دیگر را تشدد در تگذاری دانست و گفت: در آمریکا یک شبهه نمیماند که پاسخ داده نشود ولی ما انواع شبهات از جمله فقهی را داریم، سامانهای برای رصد این شبهات نداریم و این ضعف انقلاب اسلامی بوده که رصد نکرده است؛ صدا و سیمای ما حتما باید معتبر باشد اما چقدر اعتبار صدا و سیما تنزل پیدا کرده است.
وی نکته دیگر را بحث هویت خواند و گفت: ما پدر هویت جوانان را درآوردیم؛ تاریخ به این زیبایی داشتیم ولی متأسفانه آن را تیره و تار نشان میدهیم و عناصر منفی تاریخ را برجسته میکنیم با این وجود چه انتظاری از جوانان داریم که هویت داشته باشند؛ همین مسائل باعث بحران هویت جوانان شده است جوانی که سرمایههای عظیم فرهنگی دارد.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبائی تاکید کرد: باید یک رویکرد مناسب تاریخی پیش بگیریم تا پایههای هویت جوانان را بوجود آوریم. ما در جایگاه دانشگاهیان باید در ارتباط با عناصر انقلاب اسلامی نظریهپردازی کنیم یعنی از لحاظ دو وجه تبیینی و عملی چه کاری انجام دهیم و بر ذهنیت متمرکز شویم این دِین ما به انقلاب اسلامی است یعنی رسالت ما نظریهپردازی در این راستا است.
اینکه سلبریتیها مقابل نظام قرار بگیرند و نظام هم مقابل آنها نقشه شوم دشمنان است. این داستان دایرکتوری اون خانم معلومالحال از شبکه من و تو بسیار مشکوکه. احتمال داره که خودش لو داده که این داستان را درست کنه. خیلی هوشمندتر از این باید با دشمن نابکار مواجه شد. اینجوری که شبکه خبر و 20:30 عمل میکنند که یک روز با علی دایی درمیفتند و روز دیگر با پرویز پرستویی به صلاح هیچکس نیست. اونها هم همین را میخواهند. دلم میخواست این پیام را به رئیس سازمان صداوسیما میرساندم.
بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَـذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ (سوره ق، آیه 2)
بلکه از آمدن رسولی از خودشان که آنها را هشدار و اندرز دهد به شگفت آمده و کفار (نادان) گفتند: این (دعوی رسالت و خبر از قیامت) بسیار چیز عجیبی است» (ترجمه الهی قمشهای)
درواقع از این آیه میتوان استنباط کرد که ظهور پیامبران که وعده معاد و خبر از قیامت میدهند برای مردم خودشان عجیب به نظر میرسد. آنها انتظار ندارند که پیامبر شخصی از جنس خودشان باشد. بلکه بیشتر انتظار دارند که پیامبر موجودی شبیه مَلَک باشد و یا حداقل فردی خارجی نسبت به آنها باشد. این موضوع نشان از این دارد که مردم از امکان و واقعیت وجود خود و جامعه خود بیاطلاع هستند و به نفس خود بیگانه هستند. قرآن کریم در این آیه در حال تشریح یکی از ابعاد مهم بیگانگی است که در جامعه شکل میگیرد و آن بیگانگی از ماهیت خود و توانایی جامعه خودی است. اینکه ممکن است در جامعه من و از میان کسانی که آنها را میشناختم فردی که نقش رسالت را بر عهده گیرد ظهور کند؛ ظهور این شخص اگرچه به نظر مردم عجیب میرسد؛ یعنی همین شخصی که تا دیروز کنار ما بود و با ما همراه بود و فعالیتهایی عادی نظیر ما را انجام میداد میتواند نقشی همانند پیامبر را بر عهده بگیرد. این موضوع نشان از این دارد که جامعه کفار به سبب کفرشان از خود واقعی خود و جامعه خود بیگانه بودند و بر آن سرپوش میگذاردند و پیامبران در مقابل این بیگانه سازی قرار میگرفتند و با آن مبارزه میکردند؛ فیالواقع پیامبران تلاش میکردند واقعیت وجودی جامعه و انفسی را برملا کنند که کفار قصد سرپوش گذاردن بر روی آن داشتند. بنابراین دین به معنای واقعی خود نه آنگونه که مارکس و فوئر باخ بر آنند بیگانه ساز است بلکه دین ناب با بیگانه سازی مقابله میکند و در مقابل این کفار بودهاند که در طول تاریخ تلاش داشتهاند انسان و جامعه را از خود واقعی خود بیگانه نمایند. آنچه مارکس، فوئر باخ و دیگرانی از این قبیل درست میگویند بعضاً در مورد نهاد دینی صادق است تا دین. درواقع نفس دین و دین خالصی که پیامبران آن را نمایندگی میکردند در نقش مبارزه با بیگانگی از خود بوده است. آنها تلاش میکردند انسان را به خود واقعی نزدیک کنند؛ کاری که کفار در جهت خلاف آن انجام میدادند.
انسان حالش به هم می خورد از این همه وازدگی که در بعضی از مسئولان مشاهده می کنه. چقدر باید ذلیل باشیم که سرمربی تیم ملی و تیم استقلال برای ما این قدر بازی در بیارند و گربه برقصانند. آقایان برای اینکه اثبات کنند که ما همچنان در مناسبات بین المللی قدرتمندیم مکررا در مورد بعضی از اینها دچار دریوزگی شده اند. توی این وضعیت مالی پولها را داده اند ولی چیزی هم به دست نیاورده اند؛ اصطلاحاً اسکول شده اند. همه اینها به خاطر ت های پوپولیستی دولت است که نکند برخورد اصولی با بعضی ها موجبات کاهش محبوبیت و رأی در انتخابات پیش رو بشود. طراز انقلاب اسلامی مدیرانی را طلب می کند تا بتوانند مقتدرانه از وضعیت کنونی بهره برداری کنند. امروز وقت آن رسیده که به سبب تحریم ها و شرایط مالی کشور به نیروهای جوان و انقلابی متکی باشیم و از وازدگی در برابر غربی ها دست برداریم. این جوانان با اتکا به قدرت الهی می توانند مشکلات کشور را حل کنند. فقط نیاز دارند تا شناخته شوند و به آنها میدان داده شود.
دست برداریم از اصطلاحات غرب ساخته اصول گرا و اصلاح طلب! کجای این آقایان اصلاح طلب هستند. اینها بیشتر شبیه وازدگان هستند. در واقع جریان های ی کشور دو دسته هستند: انقلابی و وازده.
انقلابی اوست که که به مصداق فاستم کما امرت» همچنان به آرمان های انقلاب اسلامی تعهد دارد. وازده کسی است که از ابتدای انقلاب جو زده بود و انقلابی گری اش هم از جنس جوزدگی بود. وازده می گوید جهانی بیندیشیم و بومی عمل کنیم. انقلابی می گوید بومی و دینی بیاندیشیم و جهانی عمل کنیم. انقلابی مقاوم است و از فرهنگ مقاومت سخن می گوید و در برابر هژمونی غرب به توان داخلی اتکا دارد؛ وازده توهم دارد تا از طریق اتکا به توان شرکت های غربی یک شبه ره صدساله را بپیماید ولو با دریوزگی. و .
درباره این سایت