در روزهای گذشته بخشهایی از بیانات رهبری در حوزه آسیبهای اجتماعی بیان شد. تحلیل شما به عنوان کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی از این بیانات چیست؟
درباره صحبتهای رهبری چند نکته حائز اهمیت است. نخست اینکه ورود رهبری به این حوزه بسیار مهم است زیرا معمولاً مقامات ی در کشور ما رویکرد پنهانکاری را در قبال مشکلات اجتماعی در دستور کار خود قرار میدهند و سعی میکنند درباره این مشکلات، مستقیم ورود نکرده و اظهارنظر نکنند؛ اما شاهدیم که بالاترین مقام معنوی و ی کشور برای حل آسیبهای اجتماعی دیدارهای منظم ترتیب داده و بر این مساله تاکید دارند که این خود حاکی از اهمیت و ضرورت این حوزه است، اما درباره محتوای این جلسه چند نکته اهمیت داشت. اول از همه توجه به برنامههای درازمدت» است. این برنامهها میتواند به بهبود شرایط کمک کند. آنچه شاهد هستیم تکاپوی مسوولان برای یک آمار فوری و مقطعی با رویکرد نمایش کاهش مشکلات» است. در صورتی که ممکن است با اقدامی دفعی برای مدت کوتاهی آمارها تغییر کند ولی در واقع مشکل برطرف نشده است. متاسفانه مسوولان به جای بهبود شرایط و تغییر وضعیت اجتماعی، آمارها را یا به عبارت دیگر تعریف آماری مشکلات را تغییر میدهند. یعنی به جای آنکه مشکل بیکاری حل شود، تعریف بیکاری عوض شده و برخلاف سابق هرکس با چند ساعت کار جز شاغلان محسوب میشود. دستکاری آمارها و بازتعریف آمارها برای نمایش کاهش مشکلات میتواند موجب آسیبهای اجتماعی شود.
یعنی نسبت به آسیبهای اجتماعی با تسامح برخورد میشود؟
بله همینطور است. وقتی مسوولان به جای برخورد با تخممرغ از آن چشمپوشی میکنند، جامعه باید خودش را برای شترها آماده کند. پلیس وظیفه ندارد با ریشسفیدی و تسامح با جرائم برخورد کند بلکه این وظیفه بر دوش گروههای دیگری است ولی همین تسامح موجب میشود بعدها جرائم گستردهتر شده و از طرفی مسوولان به اشتباه تصور کنند جرائم کاهش یافتهاند.
جامعه امروزی در حوزه آسیبهای اجتماعی چه وضعیتی دارد که مسوولان در این سطح به ماجرا ورود میکنند؟
به نظر میرسد آمارهای واقعی و نه ساختگی از برخی کانالها به رهبری ارائه شده و همین آمارها موجب نگرانی ایشان شدهاند. این روزها ما با رشد اعتیاد و حتی ورود گسترده ن و گروههای سنی نوجوان به دنیای اعتیاد روبهروییم. دهها ستاد و مرکز برای مقابله با اعتیاد فعالیت می کنند ولی شاهد هستیم که سن مصرف مواد کاهش یافته و روزبهروز بر معتادان ما افزوده میشود. خشونت، ضرب و جرح در حال عادی شدن است. اینکه یک دختر 12 ساله در منجلاب فحشا گرفتار میشود، یک فاجعه است. عوامل زیادی در این حوزه از نظیر خردهفرهنگها، عوامل اقتصادی، رویکرد آموزشی و. دخیلاند ولی آنچه بیش از دیگران مورد توجه است، گزارشهای خلاف واقع است که حقیقت جامعه ما را کتمان میکنند.
حاشیهنشینی و اعتیاد اصلیترین چالشهایی بود که به گفته وزیر کشور قرار است روی آن تلاشهای بیشتری صورت بگیرد. بحثهای زیادی در حوزه اعتیاد صورت گرفته اما به نظر میرسد جامعه نسبت به حاشیهنشینی دچار یک غفلت است.
بر اساس یکی از تحقیقاتی که سالها پیش دوستان بنده از زندانهای کشور انجام داده بودند، بیشترین جرائم در حاشیه شهرها و کلانشهرها رخ میدهد. البته این مختص به ایران نیست و در اکثر کشورهای جهان عمومیت دارد. چند عامل موجب این معضل شده است. نخست اینکه بسیاری از ساکنان حاشیه شهر، یک مهاجرت را تجربه کردهاند. آنان در محیطی کوچکتر بودهاند که یک نظام محلی کنترلی بر آن حاکم بوده و اگر کسی خطایی میکرد، مردم تا سالها آن را به خاطر داشتند و همین نگاه موجب میشد تا فرد دچار خطا و جرم نشود ولی این جنبه مثبت ماجراست و بعد دیگر ماجرا این است که آن فرد ااماً اخلاقی تربیت نشده و فقط بر اثر محدودیت از خطا دوری میکند و وقتی وارد محیط بزرگتری میشود ممکن است هر خطایی از او سر بزند. حتی در کشورهای خارجی هم شاهدیم که متاسفانه برخی از مهاجران به قول معروف زنجیر پاره میکنند و آنقدر رفتارهای ناهنجار از خود بروز میدهند که حتی صدای مردم بومی کشور میزبان هم بلند میشود. علت دوم تبدیل فقر مطلق به فقر نسبی است. ممکن است فردی در شهر و روستای خود دچار فقر مطلق بوده و از امکانات محروم باشد ولی وقتی به کلانشهرها مهاجرت کرده و خودروهای چندمیلیاردی را مشاهده میکند، دچار فقر نسبی فوقالعاده زیادی میشود. نمایش تجمل و ثروت در شهرهای بزرگ او را به سمت هر خطایی ترغیب میکند. علت سوم میتواند باورهای ایدئولوژیک ما باشد. ما از طریق رسانههای گوناگون، موضوع عدالت را در جامعه برجسته کردهایم و دین را با عدالت میشناسیم و به همین دلیل مردم ما نمیتوانند شاهد ناعدالتی باشند و حساسیت بیشتری روی این ناهنجاری دارند. وقتی مردم چه در حاشیه شهرها و چه در نقاط دیگر شاهد ناعدالتی باشند میزان آسیبپذیری آنان به دلیل همین ناباوری افزایش خواهد داشت.
رهبری در این دیدار بر مشارکت مردمی تاکید ویژهای داشتند. چطور میتوان مردم را برای حل دراز مدت آسیبهای اجتماعی همراه کرد؟
ما برای حل اساسی مشکلات اجتماعی نیازمند یک توسعه پایداریم که با توسعه ی صرف یا توسعه اجتماعی صرف تفاوت دارد. یعنی باید شاهد توسعهای همهجانبه در همه ابعاد و به صورت عادلانه باشیم. امروز امکانات فراوان در کلانشهرها و پایتخت در کنار کمبود امکانات در دیگر نقاط کشور موجب بیشترین مهاجرتها شدهاند. از همه مهمتر توجه به زیباسازی شهر به جای توجه به زیرساختها بر مشکلات ما افزوده است. ما به جای بهبود زیرساختهای شهری شاهد بناهای زیبا در شهر و نهایتاً اتوبانهای زیباییم که هر مخاطبی را به خود جذب میکند ولی وقتی زیرساختها رشد نکرده باشند همین زیبایی با خود حاشیهنشینی، تراکم، خشونت و جرم به همراه دارد. چرا باید برخی از شهرها از آب شرب لولهکشی شده محروم باشند و روزبهروز شاهد نمایش زیبایی کلانشهرها باشیم؟ طبیعی است که باید خود را برای مهاجرت و افزایش جرائم آماده کنیم. از طرف دیگر برنامه درازمدت با برنامه دولتمحور یا حل مشکلات بدون حضور مردم تفاوت دارد. بیاطلاعی و بیحسی مردم نسبت به مشکلات هر تلاش و هزینهای را به شکست منجر خواهد کرد. در منبر، معلم در مدرسه و حتی کاسب در مغازه باید برای حل مشکلات ورود کند. کاسبی که نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت است و سیگارها را در بهترین نقطه ویترین مغازه خود قرار می دهد که بهتر فروش برود و موجب جذب جوانان به دخانیات میشود، هر طرحی برای کاهش اعتیاد را منجر به شکست خواهد کرد. برای آسیب اجتماعی باید مبارزه اجتماعی کرد یعنی باید مردم حساس شوند، دولت طلب مشارکت و مردم را پیشقدم کند. مادر یک معتاد میتواند بهترین راه حل را برای اعتیاد ارائه دهد ولی تلویزیون میگوید مردم، از امروز تصمیم بگیرید ترک کنید! یعنی مردم، اعتیاد اینقدر راحت قابل ترک است که میتوانی هر وقت خواستی ترک کنی! این بهترین تبلیغ برای معتاد شدن است. اگر ورود نظرات آکادمیک و مشارکت مردم همراه نباشد، نمیتوان با آسیبهای اجتماعی برخورد کرد.
پیش نویس مقاله: بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی و معنوی در مواجهه با آسیبها و مسائل اجتماعی: مقایسه
اجتماعی ,آسیبهای ,مردم ,مشکلات ,حل ,حوزه ,آسیبهای اجتماعی ,به جای ,نسبت به ,را به ,را برای ,حوزه آسیبهای اجتماعی ,شاهد ناعدالتی باشند
درباره این سایت